ماکسیم گورکی در نانوایی؛ آن شب که بازگشت به قبل ناممکن شد

Votre vidéo commence dans 20
Passer (5)
 La methode de coaching pour doubler votre business en 6 mois

Merci ! Partagez avec vos amis !

Vous avez aimé cette vidéo, merci de votre vote !

Ajoutées by
19 Vues
ماکسیم گورکی، نویسنده روس، مدتی در یک نانوایی کار می‌کرد. ۵۰ کارگر شب‌ها در نانوایی، روی همان میزها که خمیر ورز می‌دادند، می‌‌خوابیدند و روزها بدون استراحت در سرمای مرگبار نان و شیرینی می‌پختند. صاحب نان‌پزی «سیمونوف»، مرد قلدری بود که از آزار کارگران لذت می‌برد.
گورکی در خاطرات‌اش نوشته، ما زیاد بودیم ولی هیچ‌وقت، هیچ‌کس در مقابل گردن‌کلفتی، ظلم و آزارهای این یک‌نفر نمی‌ایستاد. آن‌ها نه این نانوایی را ترک می‌کردند، نه چیزی را تغییر می‌دادند و نه به خاطر حق‌شان که دستمزد محترمانه‌ای بود، اعتراضی می‌کردند.
یک روز که گورکی در حال کار برای کارگران شعر می‌خواند، سیمونوف سرزده وارد می‌شود و کتاب را از او می‌گیرد تا در تنور بیاندازد. گورکی بلند می‌شود و دست رییس را می‌گیرد و می‌گوید: «حق نداری این کار را بکنی.» سیمونوف میخکوب می‌ماند. از اینکه یکی از زیردستان جلویش ایستاده، بهت‌زده است. کتاب را برمی‌گرداند و نان‌پزی را ترک می‌کند. سیمونوف از فردا متوجه می‌شود چیزی آرام در وجود بقیه جان می‌گیرد؛ آنها مزه عصیان را چشیده بودند. پیش از این، همه‌چیز ابدی به نظر می‌رسید، اما از آن شب، بازگشت به قبل ناممکن شد.

فیلم: دانشگاه‌های من (دانشکده‌های من)، بر اساس کتاب زندگینامه ماکسیم گورکی به همین نام، ساخته مارک دانسکوی، ۱۹۴۰.
Film: Gorky3: My Universities, Mark Donskoy,1940.
Catégories
Chats de Race Donskoy
Mots-clés
گوشه, ماکسیم گورکی, دانشگاه‌های من

Ajouter un commentaire

Commentaires

Soyez le premier à commenter cette vidéo.